English Version
This Site Is Available In English

رهجو آینه یک راهنما است

رهجو آینه یک راهنما است

همسفر اشرف و مسافرشان با آنتی ایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند، ده ماه و دوازده روز با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر رضا شوشتری و همسفر اعظم کاظمی سفر کردند و اکنون ده سال و هشت ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس، آزاد و رها هستند. ورزش در کنگره: شنا و تنیس روی میز

به نظر شما چه موانعی بر سر راه پذیرش مسئولیت وجود دارد و چگونه می‌توان بر آن غلبه کرد؟

زمانی که ما در کنگره سفر خود را آغاز می‌کنیم، اولین وادی به ما می‌گوید، تفکر کنید. وقتی من شروع به تفکر کردم، با مشکلاتی که بر سر راهم وجود داشته، برخورد می‌کنم. در این لحظه در وادی دوم قرار می‌گیرم و به من آموزش داده می‌شود که ناامید نشوم، وادی سوم نیز به من می‌گوید: باید مسئولیت خودت را بپذیری؛ اما مشکل اینجا است، زمانی که من تفکر کردم و متوجه شدم چه  مشکلاتی بر سر راهم وجود دارد؛ به دلیل قرار گرفتن در مثلث جهالت، هنوز توانایی پذیرش این مطلب را ندارم، دانایی من هنوز پیشرفت نکرده و نتوانسته‌ام تفکر، تجربه و آموزش را به صورت عملی و کاربردی انجام دهم. جهالت به سراغ من می‌آید. ابتدا ناامیدی در من شکل می‌گیرد؛ چون با تفکر متوجه شدم، چه‌قدر پل‌های پشت سرم را خراب کرده‌ام.
زمانی که فرد مصرف کننده یا همسفری که با مشکلات روحی وارد کنگره می‌شود، به گذشته نگاه می‌کند و می‌بیند چه موقعیت‌هایی را از دست داده، همین سبب می‌شود، ناامیدی به سراغ او بیاید و یا ترس، زمانی که می‌بینم، راهی در پیش دارم؛ ولی من پوچ و تو خالی هستم و همه مشکلات بر سر من خراب شده، این ترس با من همراه می‌شود و منیت باعث می‌گردد که نتوانم، مسئولیت خود را بپذیرم؛ چون همیشه می‌گویم: این مشکل ربطی به من ندارد، مشکلات خودم را گردن دیگران می‌اندازم و خود را مقصر نمی‌دانم و تلاش می‌کنم تا ثابت کنم که من مقصر نیستم و دیگران باعث شدند تا این مشکل برای من پیش بیاید؛ به همین دلیل من نمی‌توانم، مسئولیتی که دارم را بپذیرم.

در کلام الله آیه‌ای بر مبنای این که هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی‌کشد، آمده است. این آیه چه ارتباطی با این وادی می‌تواند داشته باشد؟

دقیقاً رابطه‌ای تنگاتنگ با وادی سوم دارد؛ زیرا در این وادی بیان می‌شود، مسئولیت را باید خودت بپذیری و هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. آقای مهندس در سی‌دی «هسته درون» بیان می‌کنند: «ما انسان‌ها، همه مسافر هستیم، تنها به این دنیا آمده‌ایم و تنها از این دنیا می‌رویم و زمین مهد آموزش و خدمت است». ما به زمین آمده‌ایم که آموزش بگیریم. خداوند به انسان اختیار داده و فرموده، تو می‌توانی مسیر ضدارزش‌ها را بروی و یا اینکه صراط مستقیم را انتخاب کنی. به همین دلیل مسئولیت بر دوش خود من قرار داده شده است و من می‌توانم، مسیر خود را انتخاب کنم. خداوند به من انسان، اختیار داده تا بار مسئولیت یا بار نفسم بپذیرم. حال زمانی که در مسیر ضدارزش‌هایی، مانند اعتیاد قرار بگیرم، نمی‌توانم به دنبال مقصر بگردم. قوانین در کتب آسمانی آمده است؛ ولی من خود انتخاب می‌کنم که چه عملی انجام بدهم؛ بنابراین مسئولیت حل مشکلات بر عهده خود من است که با یک تفکر صحیح، عمل سالم، امیدواری، صبر و استقامت اقدام به حل مشکلات خود نمایم تا به آرامش و آسایش دست یابم.
این پیام را سرلوحه کار خود قرار بدهیم که فقط می‌توانیم، آن چیزی را که کسب کرده‌ایم با خود به جهان‌های دیگر ببریم که محتویات آن نیز افکار و اندیشه ما است. اگر افکار و اندیشه بر اساس عدالت، عمل سالم و معرفت باشد، زندگی در جهان‌های دیگر در صلح و آرامش خواهد بود.

انگیزه شما از قرار گرفتن مجدد در جایگاه راهنمایی چیست؟

فردی که به عنوان راهنما در لژیون قرار می‌گیرد، اولین آموزش را خودش دریافت می‌کند و بسیاری از گره‌های درونی او باز می‌شود؛ زیرا رهجویی که وارد لژیون می‌شود، آینه‌ای از همان راهنما است، گره‌هایی که درون رهجو وجود دارد، درون راهنما نیز هست. در این صورت یک راهنما بهتر می‌تواند، آموزش‌ها را دریافت کند و به صورت عملی در بیاورد؛ به همین دلیل من همیشه آرزو داشتم، آقای مهندس به من اجازه بدهند تا مجدد در جایگاه راهنمایی قرار بگیرم و خدا را شکر توانستم به این خواسته بریم.

گاهی در طول سفر درد‌هایی همچون  مشکلات جسمی، روحی، روانی و ... به سراغ ما می‌آید و سفر را برای ما سخت می‌کند، به راستی این دردها و رنج‌ها در طول سفر چه مفهومی دارد؟

این مشکلات نشان می‌دهد، من نتوانسته‌ام، مسیر را درست انتخاب کنم. آقای مهندس همیشه بیان می‌کنند: «صراط مستقیم راهی کوتاه، اما پر از فراز و نشیب است که شما به وسیله آن به مقصد می‌رسید؛ اما اگر نتوانستید در صراط مستقیم قرار بگیرید و به بیراهه رفتید، مشکلات متعددی به سراغ شما می‌آید». این نشان می‌دهد، من نتوانستم راه درست را انتخاب کنم و در بیراهه قرار گرفته‌ام؛ باید مسیر را برگردم، در نقطه اول قرار بگیرم و مسیر درست را انتخاب نمایم.

شما در کلینیک همسفران فعالیت داشتید که آن قسمت به مشکل برخورد کرد، چه چیزی باعث شد، محکم و مقاوم به خدمت در جایگاهی دیگر ادامه دهید؟

آن زمان کلینیک همسفران تازه تأسیس شده بود و با مشکلات متعددی روبرو بود، با این که همسفران هنوز نیامده بودند؛ اما حس بسیار خوبی به من می‌داد؛ زیرا هر موقع به کلینیک می‌رفتم، بار آموزشی بسیاری برای من داشت. گاهی پیش می‌آمد، تنها در کارگاه آموزشی می‌نشستم؛ ولی همیشه شاکر خداوند بودم که اجازه  داده بود، من اینجا باشم و آموزش بگیرم. بعد از مدتی بنا به صلاح دید آقای مهندس، کلینیک‌ها تعطیل شد. زمانی که فرمانی توسط آقای مهندس صادر می‌شود؛ باید فرمانبرداری کنیم. من نیز فرمانبرداری کردم؛ اما واقعاً خواستار این بودم که بتوانم دوباره خدمت کنم؛ چون با این خدمت من به حال خوش رسیده بودم و می‌خواستم، بتوانم این خدمت را ادامه بدهم؛ چراکه بار آموزشی بسیاری برای من داشت، به همین دلیل از خداوند خواستم تا راه برای من باز شود و بتوانم، دوباره خدمت کنم. به من اعلام شد که می‌توانم، برای خدمت به شعبه هاتف بروم. از من سوال شد، آیا برای مسیر طولانی مشکلی ندارید؟ من متوجه شدم، بهترین پاداش و نعمت خداوند به من، همین بود که اجازه خدمت مجدد را به من داده شده، من نیز با تمام وجود پذیرفتم و در حال حاضر در حال خدمت هستم.

عکس: مرزبان خبری همسفر سمانه
مصاحبه کننده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .